آره من واقعا ناراحتم از نشدن، از اینکه فهمیدم
پاشده رفته شمال بدون اینکه بخواد یه تعارف
بزنه. حقیقتا دیگه حالم بهم میخوره بخوام خودم
رو انقدر کوچک کنم که توی این جمع باشم زندگی دوباره...
برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1402 ساعت: 18:55