آدم بیکار

ساخت وبلاگ

وسط کار پیام داده بگو دلت واسم تنگ شده میگم حضوری

حرف می زنیم میگه بله حدس می زدم تو اصلا اهمیت نداری

حقیقتا منم یهوویی از کوره در رفتم و گفتم آرهههه برام مهم

نبود، آخه چرا باید برام مهم باشه!!!!! توی روانی چرا باید برام

مهم باشی!!! اصلا تو نمی فهمی ساعت ۱ و نیم شب سرکارم

یعنی چی و فقط فکر خودتی که بگم دل منم برات تنگ شده

و شروع کنی و به چرت و پرت گفتن و رسیدن به خواستت

که یه دوست دختر حرف گوش کن و تو سری خور داشته باشی

یه رابطه ۴ روز بود که تموم شد ول کن دیگه اه اه اه اه اه اه

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 24 تاريخ : جمعه 4 اسفند 1402 ساعت: 14:14