خیلی راحت گفت داره می ره

ساخت وبلاگ

فکر میکردم رک گویی هایمون باعث بشه بهم نزدیک بشیم

ولی فقط تظاهر کردم که خوشحالم و از درون واقعا دارم

متلاشی میشم. خیلی راحت همه چیز چندماه دیگه تمومه

و من باید انتخاب کنم که توی این مدت میخوام با این

شخص با این شرایط بمونم یا نه!!!! قطعا که نه ولی

از طرف دیگه می دونم باید تحمل کنم و زیر فشار همه

چیز خم بشم تا از اون طرف همه بگن اوووه این دختر

چقدر کول و خفنه. همه دنبال یه دختر خوب میگردن

ولی حقیقتا هیچ کس لیاقت نداره باهاش خوب باشی

دارم خفه میشم از پذیرش این شرایط ولی سکووووت

پ.ن: از آدمیزاد بعید نیست که به یک نفر بگوید

خداحافظ و تک تک وجودش میخواهم بمانم باشد

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 46 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 19:21