تجربه اول= شکست

ساخت وبلاگ

خب توی آشنایی با آدم جدید چندان موفق نبودم چون دقیقا یه

آدم مثل جو بک سریال You سر راه زندگیم قرار گرفت. روز اول

می گفت ببین من یک سال و چندماه با هیچ‌کس وارد رابطه نشدم

و تراپی رفتم تا بتونم خودم رو درمان کنم و نیاز به رابطه بالغانه

دارم تا رابطه بچگانه، منم خوشحال از اینکه به به چه پارتنر خوبی

پیدا کردم ولی هرچی رفت جلو دیدم میخواد من رو مطلق مال

خودش کنه مثلا به خاطر یه سری شرایط توی کار ناراحت بودم

و زنگ زده بودم به دوستم و نیم ساعت باهاش حرف زدم بعد

میگفت چرا به خودم زنگ نزدی؟! واااا خب هرکسی سرجای

خودش و تو چرا باید کل دنیای من بشی ابله یا مثلا می رفتم

جواب شایان یا دوستام رو بدم ناراحت میشد میگفت تو وقتی با

منی نباید گوشیت رو چک کنی زندگی دوباره...

ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 11:19